سیمین فرو غ زاده؛ ندا عیدگاهیان
چکیده
این روزها اسکان غیررسمی به نمادی از فقر و آسیبهای اجتماعی بدل شده است. مقالهی حاضر با اتکا به رویکرد کیفی و با تحلیل مصاحبههایی با 25 شهروند مشهدی - که به روش نمونهگیری نظری برگزیده شده بودند-، انجام شده، در صدد واکاوی ادراک و تفسیر شهروندان مشهدی نسبت به سکونتگاههای غیررسمی و ساکنان این اجتماعات است. این تحلیل نشان داد ...
بیشتر
این روزها اسکان غیررسمی به نمادی از فقر و آسیبهای اجتماعی بدل شده است. مقالهی حاضر با اتکا به رویکرد کیفی و با تحلیل مصاحبههایی با 25 شهروند مشهدی - که به روش نمونهگیری نظری برگزیده شده بودند-، انجام شده، در صدد واکاوی ادراک و تفسیر شهروندان مشهدی نسبت به سکونتگاههای غیررسمی و ساکنان این اجتماعات است. این تحلیل نشان داد مشارکتکنندگان ذهنیت و تلقی اجتماعی متنوعی از ساکنانِ های غیررسمی دارند. گروهی آنها را بهعنوان افرادی مهربان و دلسوز، ساده زیست، کم توقع، سخت کوش و مورد اعتماد میشناسند و گروهی دیگر آنها را دروغگو، تنبل، خلافکار، خشن، بی هدف و غیرقابل اعتماد میپندارند. مشارکتکنندگان از وجود مشکلات مختلف خانوادگی، کالبدی و مسکن، اعتیاد به مواد مخدر، جمعیتی، اجتماعی و فرهنگی، آموزشی، اخلاقی، امنیتی، بهداشتی، اقتصادی، فرهنگی و تفریحی، سیستم دولتی و زیرساختی و مسائل کودکان اطلاع داشته، برای این مشکلات تبیینهای درونی یا بیرونی نیز دارند. برآیند پیشنهادهای مشارکتکنندگان برای رفع یا تقلیل مشکلات، آن است که اتکای صِرف بر ظرفیت و حمایت سازمانهای دولتی کافی نیست و رفع این مشکلات نیازمند مشارکت و ارتباط میان سه سطح میانه (تشکلهای مردم نهاد)، خرد (ساکنان منطقه) و کلان (حاکمیت و سیاستگذاری دولتی) است.